۱۳۸۸ مهر ۱۰, جمعه

فرانکفورت تا لوکزامبورگ






بالاخره بعد از حدود 6 ساعت پرواز رسیدیم،طبق معمول ایرانیها باید از در پشتی وارد شوند(ابته حدس من این است)؛فرودگاه فرانکفورت فقط یک فرودگاه نیست بلکه دقیقاً یک شهر کوچک است که گم شدن داخل آن راحت تر از آن چیزیست که فکر می کنیم حتی افرادی که مقیم فرانکفورت هستند با نقشه به این فرودگاه وارد می شوند.



15 دقیقه بعد از پیاده شدن از هواپیما به سالن رسیدیم بعد از چک کردن پاسپورت و ویزا توسط پلیسو عبور از گمرک تصمیم به خرید بلیط قطار گرفتیم تا بتوانیم قبل از غروب آفتاب لوکزامبورگ را ببینیم.



این بار شانس با ما یار نبود ؛شروع مسافرت ما با قطار خط شماره 7 ایستگاه بود بعد از خرید بلیط متوجه شدیم این خط به طور کاملا اتفاقی و به دلیل ازدهام ساک ها دچار مشکل شده است بعد از صحبت با یکی از کارمندان ایستگاه وطبق نظر ایشان باید راه دیگری را برای رفتن به لوکزامبورگ انتخاب می کردیم 2 دقیقه از خداحافظی از آن کارمند نگذشته بود که ما را صدا زد و گفت سریع به خط شماره 3 بروید؛همان قطار تا چند دقیقه دیگر به خط شماره 3 خواهد رسید ؛بالاخره با دوندگی زیاد به خط 3 رسیدیم و 3-4 دقیقه بعد با دودلی سوار قطار شدیم ؛خدا را شکر اشتباه نکرده بودیم و بعد از سوار شدن نظرم راجع به بد شانسی عوض شد چون کار سختی را انجام دادیم.
چیزی که در فرودگاه ملموس بود نظم بالای سیستم حمل و نقل بود(البته به جز مسئله اخیر که یک اتفاق بود)تمام قطار راس ساعت و دقیقه حرکت می کردند و بهت جالبی در نگاه تمام مسافران بود وبا دقت به صحبت های گوینده ایسگاه گوش می کردند چون اگر از یک قطار جا بمانی شاید 1 تا چند ساعت را برای رسیدن قطار بعدی از بدهی خیلی جالب بود همه در تکاپو بودند.
بعد از سوار شدن همه چیز تغییر کرد ؛آرامش جایگزین تمام استرس ها شد حتی وقتی از ایستگاه کمی دور شدیم آرامش و سکون را در همه چز احساس می کردی.مناظر زیبا چشم نواز بودند .
همه جا سبز...



در طول مسیر اثر کمی از زندگی شهری و تکنولوژی به چشم می خورد حتی بعضی روستا ها هنوز قلعه و حصار به دور خود داشتند که تداعی کننده حضور وایکینگ ها در گذشته بود تمام خانه ها با معماری خاصی ساخته شده اند.کوه ها پوشیده از درختان انگور است که منظم صف کشیده اند و شراب سازی اولین موضوعی است که به ذهن من خطور می کرد.



رود راین هم ما را در اکثر مسیر تنها نگذاشت؛قایق های تفریحی زیبا با مسافران کم ولی سرخوش از جلوی چشممان عبور میکردند.حفظ ظاهر و معماری ساختمان ها با همان شیروانی های رنگارنگ از دیگر مناظر زیبا در طول مسیر است.
همه جا سبز ...




              
ما پس از عبور از ایستگاه  Mainz و طی کردن مسیر 118 کیلومتری به اسیتگاه  Koblenz  رسیدیم  جاییکه باید خط قطار را عوض کرده واز خط شماره 8 ادامه مسیر می دادیم ؛این قطار ها از نظر راحتی و آرامش قابل مقایسه با هواپیمای ما (به مقصد فرانکفورت) بود




بعد از 12 دقیقه سوار قطار دیگری به مقصد لوکزامبورگ شدیم و از ایستگاههای Wasserbillig,Trier,Wittlitch,Bully,Cochem  که مسیری حدود 163 کیلومتر داشت عبور کرده




 و به لوکزامبورگ رسیدیم.




۳ نظر:

  1. خلاصه که خیلی خوش میگذره و جامونم خیلی خالیه

    پاسخحذف
  2. سلام
    عکس ها را که دیدم خیلی حال کردم و به قول سهیل من هم فکر میکنم خیلی داره بهت خوش میگزره جیگر
    نکنه یه وقت به سرت بزنه دیگه برنگردیا
    تا بعد.....

    پاسخحذف
  3. salam dadashi ye noktaro khastam behet begam ounam ineke oun shere avvale weblogo ye negahi bendaz
    take care
    API
    rasti commente bala male aghaye panahiye na bande

    پاسخحذف