۱۳۸۸ مهر ۱۲, یکشنبه

لوکزامبورگ



بعد از یکبار ریل عوض کردن به شهر لوکزامبورگ رسیدیم؛تحرک دوباره شروع شد .از ایستگاه که بیرون آمدیم هجوم افراد را به ایستگاه می دیدیم .ساعت حدود 6 زمان ازدحام افراد درون ایستگاه است.زا ایستگاه برون آمدیم این قسمت از شهر شلوغ است ولی هیچکس با دیگری کاری ندارد همه در عجله هستند و غرق در فکر
ایجا به طرز عجیبی قانون حکمفرماست با وجودیکه تا به امروز حتی یک پلیس یا مامور دولتی را ندیدم ولی همه چیز به درستی انجام می شود.اتوبوس ها راس ساعت و دقیقه در ایستگاه مورد نظر هستند و با وجود عدم حضور فیزیکی پلیس تمام شهروندان پیاده و سواره به حقوق یکدیگر احترام می گذارند.
مسئله ای که باعث تاسف بود امصرف سیگار در بین نوجوانان و جوانان بود .با وجود سن کم بعد از مدرسه درصد بالایی از دانش آموزان سیگار می کشیدند که تماشای این تصویر آزار دهنده بود واین یکی از جنبه های منفی آزادی است.


لوکزامبورگ دارای چندین فروشگاه بزرگ است که اکثر شهروندان نیاز های خود را با مراجعه به این مراکز برطرف می کنند جالب اینکه درون ای فروشگاه ها غرفه هائی هستند که قبل از فروش محصولات خود را برای آزمایش در اختیا مشتریان قرار می دهند انواع پنیر،شامپاین،،میوه ،گوشت،ژامبون خوک ،...از این دست محصولات بود.قیمت ها نسبت به ایران عزیز بالاتر است البته کیفیت میوه ها  نسبتا پایین تر است


 یکی دیگر از سرویس های جالب این فروشگاه دستگاه چاپ عکسی بود که هر حافظه ای  را قبول می کرد و بعد از ویرایش عکس مورد نظر را چاپ می کرد.


امروز به قبرستان محله استراسن هم رفتیم نه تنها روحیه مان  خراب نشد بلکه بادیدن منظره قبرستان روحیه هم گرفتیم.


۱ نظر:

  1. دنده کباب لوکزامبورگی چی میگه؟
    عمرا از دنده کبابه خودمون که بهتر نمی شه........ :)

    پاسخحذف