۱۳۸۸ مهر ۵, یکشنبه




شاید این مسافرت سبب خیری بشه که من بتونم کمی نوشتن رو تمرین کنم

از اولش جالب بود همه چیز طبق روال پیش رفت ما درخواست اونا راهی نداشتند جز اینکه قبول کنند همه میگن خوش شانسی. ولی من میگم پارتی ما خداست آدم باید به همه انرژی مثبت بده یعنی اعتماد به نفس که زیادش هم خوب نیست مثلا یکیش امروز جلوی در سفارت:
آقای حیدری (دربان جلوی در):آقا شما برو فردا 7 صبح بیا
من :راهم دوره رفتم کپی بگیرم دیر شد نمیشه یه محبتی بکنی
آقای حیدری :نه آقا جان فردا صبح ساعت 7
2ساعت بعد
آقای حیدری: شما اینجا چیکار داری
من: هیچی اومدم مدارک بدم
آقای حیدری :بیا برو تو



۱ نظر:

  1. ایشالا این لوکه خوش شانس یه وردی بخونه و یه دعایی بکنه که دیگرون هم شانس بیارن
    خوش بگذره

    پاسخحذف